جامعه شناسی

این وبلاگ برای استفاده همکارن ودانش آموزان تنظیم شده است

جامعه شناسی

این وبلاگ برای استفاده همکارن ودانش آموزان تنظیم شده است

نمونه سوالات درس سوم

 

درس سوم :فرهنگ های جهان 

1-منظور فارابی از جامعه تغلب چیست؟

جواب1-او در گونه شناسی خود، یکی از انواع جوامع جاهلی را مدینة تغلب می نامد. مدینة تغلب جامعه های است که سلطه بر دیگر جوامع راارزش اجتماعی برتر می داند.

 

2- عامل ایجاد امپراطوریها در گذشته تاریخ چیست؟

جواب 2-در گذشتة تاریخ، سلطه و استکبار، امپراطوری های بزرگ را به وجود آورده است.امپراطوری و شاهنشاهی، از طریق کشورگشایی و جهان گشایی و با قدرت نظامی و حضورمستقیم سربازان پیروز شکل می گیرد.

 

3- توضیح  دهید غلبه نظامی قوم غالب چه تاثیری در فرهنگ قوم  مغلوب خواهد داشت؟

جواب 3-در تاریخ، اقوامی بود ه اند که با غلبة نظامی بر دیگر اقوام تسلط پیدا کرده ا ند. غلبة نظامی گرچه به حضور مستقیم قوم مهاجم در مناطق جغرافیایی مختلف منجر می شود، امّا درهمة موارد، بسط فرهنگی قوم غالب را به دنبال نمی آورد.قومی که در اثر تهاجم نظامی شکست می خورد در صورتی که هویت فرهنگی خودرا حفظ کند، با ضعیف شدن تدریجی قدرت نظامی مهاجم، می تواند بار دیگر، استقلال سیاسی خود را به دست آورد، و اگر فرهنگی غنی و قوی داشته باشد می تواند گروه مهاجم را درون فرهنگ خود، هضم نماید و آن را به خدمت گیرد.

 

4- آیاجهان گشایی ایرانیان باستان تاثیر در جهانی شدن فرهنگ آنان داشته است؟

جواب 4-ایرانیان باستان فتوحاتی فراتر از مرزهای جغرافیایی خود داشتند، امّا جهان گشایی آنان به جهانی شدن فرهنگ آنان منجر نشد.

 

5- چرا فرهنگ مغولان علی رغم تصرفات وسیع آنان جهانی نشد؟

جواب 5-مغولان نیز مناطق وسیعی از جهان را با قدرت نظامی خود تصرف کردند. ولی فرهنگ مغولان، فرهنگی قومی و قبیله ای بود و شایستگی های لازم را برای یک فرهنگ جهانی نداشت. آنان به سرعت تحت تأثیر فرهنگ هایی قرار گرفتند که از نظر نظامی شکست خورده بودند. به همین دلیل، امپراطوری مغول در چین، هند و ایران، تحت تأثیر فرهنگ های مغلوب، هویتی چینی، هندی و ایرانی پیدا کرد، و به صورت سه حکومت مستقل درآمد.

 

6- اغلب جهانگشایی و امپراطوری  ها با کشتاره و خسارت انسانی و اقتصادی همراه بوده اند ،نمونه هایی را بیان کنید؟

جواب6-جهان گشایی و امپراطوری، اغلب با کشتارها و خسارت های انسانی و اقتصادی فراوان همراه است. اسکندر تخت جمشید را به آتش کشید. مغولان، برخی شهرها را از دم تیغ گذراندند و حیوانات آنها را نیز نابود کردند. نرون، روم را در آتش سوزاند.

 

7- منظور از فرهنگ غرب چیست؟

جواب7-اروپا در پنج قرن اخیر، کانون شکل گیری فرهنگ جدیدی است که آن را به نام

فرهنگ غرب می شناسیم. فرهنگ غرب در این مدت اشَکال سه گانه ای از سلطه را پدید آورده است. از نخستین صورت آن با نام هایی مانند امپرالیسم و استعمار یاد کرده اند.

 

8- واژه امپریالیسم را توضیح دهید؟

جواب8-واژة امپریالیسم از امپراطوری گرفته شده است و به هرنوع سلطه ا ی اطلاق می شود.امپریالیسم می تواند صورت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد.

امپریالیسم سیاسی از طریق اشغال نظامی جوامع ضعیف شکل می گیرد.

امپریالیسم اقتصادی در جایی است که قدرت اقتصادی یک کشور، بازارها و مواد

خام کشور دیگر را تصرف می کند.

امپریالیسم فرهنگی هنگامی رخ می دهد که مقاومت فرهنگی منطقه ای که تحت

تصرف اقتصادی یا نظامی جامعه ا ی دیگر قرار گرفته است فرو ریزد، و قوم مغلوب، برتری فرهنگی جامعة مسلط را نیز بپذیرد.

 

9- استعمار  و مستعمره را توضیح دهید ؟

جواب9-استعمار، واژها ی است که بر اشغال یک سرزمین خارجی، با توسل به قدرت نظامی

و سیاسی دلالت می کند، کشور فاتح را دولت استعماری و کشور به بند کشیده شده را مستعمره می نامند.

 

10- از چه زمانی و چگونه  استعمار بوجود آمده و وسعت گرفته است؟

جواب10- استعمار، نوعی از جهان گشایی و امپراطوری است که از قرن پانزدهم به بعد توسط اروپائیان آغاز شد و در قرن نوزدهم به اوج خود رسید. در قرن نوزدهم،تصرّفات اروپائیان از 35 درصد کرة زمین به 67 درصد رسید.موفقیت های استعمار در این دوران، ناشی از پیشرفت در زمینة دریانوردی، فنون نظامی و اقتصاد صنعتی بود. استعمار اروپایی در دو سدة هفدهم و هجدهم میلادی بزرگترین برده داری تاریخ بشریت را برپا کرد.

11- عملکرد اروپائیان درهجوم به قاره آمریکا چگونه بود؟

جواب11-اروپائیان در هجوم به قارة آمریکا و جزایر اقیانوس ها برای تأمین سلطة خود، به نسل کشی و از بین بردن ساکنان بومی پرداختند.در یک مقطع پنجاه ساله، پانزده میلیون سرخپوست را نابود کردند و مناطقی نظیر هائیتی، کوبا، نیکاراگوئه و سواحل ونزوئلا را که تراکم جمعیتی بالایی داشتند از جمعیت خالی کردند.

 

12-  شکل گیری جنبش های استقلال طلبانه کشورهای مستعمره چه تاثیری در شکل استعمار داشت؟

جواب12-استعمار نو، پس از شکل گیری جنبش های استقلال طلبانة کشورهای مستعمره طیّ

قرن بیستم به وجود آمد. در استعمار نو کشورهای استعمارگر با استفاده از ظرفیت هایی که در دورة نفوذ یا دورة استعمار نظامی و سیاسی خود ایجاد کرده ا ند، از مجریان بومی وداخلی کشورهای مستعمره استفاده می کنند.

دولت های استعمارگر برای به قدرت رساندن نیروهای وابسته، از کودتای نظامی نیزاستفاده می کنند. کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 رضاخان و همچنین کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 محمدرضا شاه دو نوع موفق از کودتاهای استعمار نو است، وکودتای نوژه، نمونة شکست خوردة آن می باشد.

در استعمار نو، کشور استعمارگر با اتکا به قدرت اقتصادی خود، و با استفاده از نهادها و ساختارهای اقتصادی و سیاسی بین المللی و با روش ها و سازوکارهای غیر مستقیم،کنترل بازار و سیاست کشورهای دیگر را در اختیار می گیرد.

 

13-وجه اشتراک ، استعمار فرانو، با استعمار قدیم و استعمار نو، را بیان کنید؟

جواب13-استعمار فرانو، با استعمار قدیم و استعمار نو، در اینکه فراوردة فرهنگ سلطة جهان غرب است، مشترک است.

 

14 -بهره وری رسانه ها و فناوری اطلاعات چه تاثیری در شکل استعمار داشت؟

جواب14- شکل استعمار به فرا نو تبدیل شد.ویژگی استعمار فرانو در این است که برای حفظ سلطة جهان غرب،بیش ازآنکه از ابزارهای نظامی و سیاسی یا اقتصادی استفاده کند، از ابزارها و ظرفیت های فرهنگی و علمی به ویژه از رسانه ها و فنّاوری اطلاعات بهره می برد

 

15- حضور استعمارگران در شکل های مختلف استعماری چگونه بود؟

جواب15-درا ستعمار قدیم،ا ستعمارگران حضور مستقیم و آشکار دارند.

درا ستعمار نو،ا ستعمارگران پنهان و مجریان آنها آشکارند.

در استعمار فرانو، استعمارگران و مجریان هر دو پنهان ا ند.

 

16- در استعمار فرانو هدف استعمارگران چیست؟

جواب16-جهان غرب در استعمار فرانو، هویت فرهنگی دیگر کشورها را هدف قرار می دهد؛ یعنی عقاید، ارزش ها و آرمان های فرهنگ های دیگر را مورد هجوم قرار می دهد و به جای آن،عقاید و ارزش های فرهنگ غرب را تبلیغ و ترویج می کند.

 

17-هویت مردمی که برتری مطلق فرهنگی و معرفتی جهان غرب را پذیرفته باشند،چگونه می باشد؟

جواب17- مردمی که برتری مطلق فرهنگی و معرفتی جهان غرب را پذیرفته باشند،هویت خود رادر حاشیة جهان غرب بازخوانی و بازسازی می کنند و مسیری را که جهان غرب برای آنها ترسیم کند دنبال می کنند. استعمار فرانو، گسترش و سلطة فرهنگ غرب بر همة جهان و غربی کردن جهان را در پوشش نام «جهانی شدن »پیگیری می کند.

 

19 اصطلاح جهانی شدن به چه معنا می باشد؟

جواب19-. استعمار فرانو، گسترش و سلطة فرهنگ غرب بر همة جهان و غربی کردن جهان را در پوشش نام «جهانی شدن» پیگیری می کند.

نمونه سوالات درس دوم

 

نمونه سوالات درس دوم:علوم اجتماعی دوره پیش دانشگاهی

درس دوم: فرهنگ جهان 

1- تاریخ و جغرافیا چه نقشی در رشدو تحول موجودات در جهان طبیعت دارند؟

جواب1-تاریخ و جغرافیا بستر رشد و تحول موجودات جهان طبیعت اند.

2-تاریخ چه تاثیری در هویت موجودات دارد؟

جواب2-موجوداتی که هویت مشترکی دارند از تاریخ مشابه برخوردارند .حیوانات مختلف مراحل زندگی یکسانی دارند ،مورچگان از هزاران سال پیش مراحل مشابهی را در طول زندگی خود داشته اند

3-تاثیر جغرافیا در زندگی موجودات را بررسی کنید؟

جواب3-مناطق زندگی حیوانات از نظرجغرافیایی نیز فرق می کند، برخی از حیوانات به دلیل توان انطباق با محیط، در مناطق مختلف زندگی می کنند. برخی نیز نمی توانند خود را با شرایط محیطی دیگر انطباق دهند و به همین دلیل تنها در محدودة جغرافیایی خاصی یافت می شوند. برخی دیگر از حیوانات برای دستیابی به محیط زندگی مناسب، در دوران حیات خود در خشکی یا دریا، مسافت های طولانی را طی می کنند.

4-آیا انسان مانند موجودات دیگر علی رغم دوران مشابه  تاریخ، با شرایط مختلف جغرافیایی سازگاری می کند؟

جواب4-جسم انسان گرچه از آن جهت که موجودی طبیعی است در طول تاریخ از دوران جنینی تا تولد، جوانی و پیری مراحل مشابهی را طی می کند، اما انسان مانندحیوانات دیگر نیست تا به طور طبیعی بتواند با شرایط جغرافیایی مختلف سازگارشود.

5- انسان چگونه با شرایط جغرافیایی سازگاری می کند؟

جواب5- آدمی با فعالیت های انسانی و فرهنگی خود، و از طریق تصرفاتی که در طبیعت انجام می دهد، امکان سازگاری با شرایط مختلف جغرافیایی را پیدا می کند.

6- آیا زندگی انسانها مانند دیگر موجودات از تاریخ یکسانی برخوردارند؟

جواب6-زندگی اخلاقی و فرهنگی بشر در طول تاریخ و در جوامع مختلف شکل یکسانی نداردو از تاریخ مشابهی برخوردار نیست.

7- چرا تفاوت اخلاق و فرهنگ بشر از سنخ تفاوتهای یک نوع نیست؟

جواب7- تفاوت اخلاق و فرهنگ بشر از سنخ تفاوت هایی نیست که یک نوع واحد از موجودات طبیعی در طول زندگی خود دارند، بلکه تفاوت اخلاق ها و فرهنگ ها از سنخ تفاوت هایی است که در انواع مختلف موجودات است. زیراخصوصیات اخلاقی و ذهنی افراد، و فرهنگ های آنها به تناسب عقاید و ارزش هایی که دارند از هویت های متفاوتی برخوردار است.

8-توضیح دهید آیا امتداد تاریخی و گسترة جغرافیایی فرهنگ های گوناگون یکسان است؟

جواب8- امتداد تاریخی و گسترة جغرافیایی فرهنگ های گوناگون یکسان نیست. فرهنگ هایی که در طول زمان در یک سرزمین واحد پدید آمده اند، و فرهنگ هایی که در زمان واحد در سرزمین های متعدد به وجود می آیند، زندگی و تاریخ یکسانی ندارند. برخی از فرهنگ ها،عمری کوتاه داشتند. بعضی از آنها مدّتی طولانی دوام آورده و همچنان ادامه یافته ا ند.برخی، در مناطقی محدود شکل گرفته و نتوانسته اند از مرزهای جغرافیایی خود عبورکنند، ولی برخی دیگر، گسترش پیدا کرده و تداوم یافته اند.



9-توضیح دهید آیا عناصر و اجزای مختلف درون فرهنگ ها یکسان اند؟

جواب9-عناصر و اجزای مختلف درون فرهنگ ها  یکسان نیستند، برخی از عناصر فرهنگی،قابلیت تداوم و حتی انتقال از یک منطقة جغرافیایی و فرهنگی به مناطق دیگر را دارند ولی برخی دیگر چنین ظرفیت هایی ندارند.

 

10-ظرفیت مختلف فرهنگ ها برای جهانی شدن را بررسی نمایید؟

جواب10-برخی از فرهنگ ها ظرفیت جهانی شدن را ندارند، فرهنگ هایی که ارزش ها و عقاید آنها ناظر به قوم و منطقة خاصی است و نگاهی سلطه جویانه نیز نسبت به دیگر اقوام ندارند، از محدودة قومی و منطقها ی خود فراتر نمی روند.

 

11- توضیح دهید چه فرهنگ هایی ظرفیت جهانی شدن را دارند؟

جواب11-در طول تاریخ، فرهنگ هایی وجود داشته اند که از مرزهای جغرافیایی خود عبور کرده و به سوی جهانی شدن گام برداشته ا ند. فرهنگی که به سوی جهانی شدن حرکت می کند،بر دو گونه است:گونة نخست: فرهنگی است که عقاید، ارزش ها و یا رفتار آن، ناظر به قوم، منطقه یا گروهی خاص است. چنین فرهنگی با عبور از مرزهای جغرافیایی خود، جهان را به مناطقی دوگانه تقسیم می کند، یکی از این دو منطقه مرکزی و دیگری پیرامونی است.گونة دوم: فرهنگی است که عقاید، ارزش ها و هنجارهای آن در خدمت گروه و قوم خاصی نیست، و سعادت همة انسان ها را دنبال می کند. این نوع فرهنگ از عقاید و آرمان های مشترک انسانی سخن می گوید.

 

12- فرهنگ هایی که ظرفیت جهانی شدن را دارند چند گونه می باشند؟

جواب12- بر دو گونه است:گونة نخست: فرهنگی است که عقاید، ارزش ها و یا رفتار آن، ناظر به قوم، منطقه یا گروهی خاص است. چنین فرهنگی با عبور از مرزهای جغرافیایی خود، جهان را به مناطقی دوگانه تقسیم می کند، یکی از این دو منطقه مرکزی و دیگری پیرامونی است.گونة دوم: فرهنگی است که عقاید، ارزش ها و هنجارهای آن در خدمت گروه و قوم خاصی نیست، و سعادت همة انسان ها را دنبال می کند. این نوع فرهنگ از عقاید و آرمان های مشترک انسانی سخن می گوید.

 

13- بررسی نمایید فرهنگ هایی که عقاید و ارزش ها ی آن ناظر بر قوم و منطقه  یا گروه خاصی است چگونه جهانی می شوند؟

جواب13-فرهنگی است که عقاید، ارزش ها و یا رفتار آن، ناظر به قوم، منطقه یا گروهی خاص است. چنین فرهنگی با عبور از مرزهای جغرافیایی خود، جهان را به مناطقی دوگانه تقسیم می کند، یکی از این دو منطقه مرکزی و دیگری پیرامونی است.منطقة مرکزی، منطقه ای است که منطقة پیرامونی را به خدمت می گیرد.

14-دونمونه  از فرهنگ هایی که عقاید و ارزش ها ی آن ناظر بر قوم و منطقه  یا گروه خاصی می باشند را بیان نمایید؟

جواب14-الف-فرهنگ صهیونیسم بین الملل و فرهنگ سرمایه داری دو نمونه از این فرهنگ است.صهیونیسم آرمان ها و ارزش های خود را متوجه نژاد خاصی می داند و با رویکرد دنیوی و این جهانی خود، دیگران را در خدمت این نژاد به کار می گیرد. ب-فرهنگ سرمایه داری نیز کانون ثروت و قدرت را مورد توجه قرار می دهد و کشورهای دیگر را در پیرامون و حاشیة آن به خدمت می گیرد. فرهنگی که تسلط یک قوم، جامعه و گروهی خاص را بر دیگران به دنبال می آورد و دیگران را به ضعف و ناتوانی می کشاند،فرهنگ سلطه یا فرهنگ استکبار است.

 

15-در باره چگونگی جهانی شدن فرهنگ صهیونیسم توضیح دهید؟

جواب15- فرهنگ صهیونیسم  عقاید، ارزش ها و یا رفتار آن، ناظر به قوم، یا گروهی خاص است. چنین فرهنگی با عبور از مرزهای جغرافیایی خود، جهان را به مناطقی دوگانه تقسیم می کند، یکی از این دو منطقه مرکزی و دیگری پیرامونی است.منطقة مرکزی، منطقه ای است که منطقة پیرامونی را به خدمت می گیرد.فرهنگ صهیونیسم آرمان ها و ارزش های خود را متوجه نژاد خاصی می داند و با رویکرد دنیوی و این جهانی خود، دیگران را در خدمت این نژاد به کار می گیرد.

 

16- در باره چگونگی جهانی شدن فرهنگ سرمایه داری توضیح دهید؟

جواب16- فرهنگ سرمایه داری عقاید، ارزش ها و یا رفتار آن، ناظر به منطقه یا گروهی خاص است. چنین فرهنگی با عبور از مرزهای جغرافیایی خود، جهان را به مناطقی دوگانه تقسیم می کند، یکی از این دو منطقه مرکزی و دیگری پیرامونی است.منطقة مرکزی، منطقه ای است که منطقة پیرامونی را به خدمت می گیرد. فرهنگ سرمایه داری کانون ثروت و قدرت را مورد توجه قرار می دهد و کشورهای دیگر را در پیرامون و حاشیة آن به خدمت می گیرد

17- منظور از فرهنگ سلطه یا فرهنگ استکبار چیست؟

 جواب17-فرهنگی که تسلط یک قوم، جامعه و گروهی خاص را بر دیگران به دنبال می آورد و دیگران را به ضعف و ناتوانی می کشاند،فرهنگ سلطه یا فرهنگ استکبار است.مانند فرهنگ صهیونیسم و یا فرهنگ سرمایه داری

18- در مورد ظرفیت جهانی شدن گونه دوم فرهنگ ها توضیح دهید؟

جواب18-گونة دوم: فرهنگی است که عقاید، ارزش ها و هنجارهای آن در خدمت گروه و قوم خاصی نیست، و سعادت همة انسان ها را دنبال می کند. این نوع فرهنگ از عقاید و آرمان های مشترک انسانی سخن می گوید.

19 – فرهنگی که شایستگی جهانی شدن دارد باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

جواب19-فرهنگی شایستگی حرکت به سوی یک فرهنگ واحد جهانی را دارد که اولا،ً عقاید،آرمان ها و ارزش های آن، موافق با فطرت آدمیان باشد، و ثانیا هنجارها و رفتارهای خود را نیز براساس عقاید و آرمان های خویش سازمان دهد 

20 -کدام فرهنگ حق می باشد؟

جواب20- فرهنگی که عقاید،ارزش ها، هنجارها و رفتارهای آن مطابق نیازهای فطری باشد، همان فرهنگ حق است. فارابی جامعه ای را که عقاید و ارزش های آن حق باشد اما هنجارها و رفتارهای آن موافق با حق نباشد، مدینة فاسقه می نامد.

21- منظور از مدینه فاسقه چیست؟

جواب21- فارابی جامعه ای را که عقاید و ارزش های آن حق باشد اما هنجارها و رفتارهای آن موافق با حق نباشد، مدینة فاسقه می نامد.

 

22- مهمترین ویژگی ها و ارزش هایی که فرهنگ مطلوب جهانی باید داشته باشد را بیان کنید؟

جواب22-حقیقت، معنویت، عدالت، حرّیت، مسئولیت و عقلانیت از مهمترین ویژگی ها و ارزش هایی ا ند که یک فرهنگ مطلوب جهانی باید از آنها برخوردار باشد.

 

23-منظور از حقیقت به عنوان مهمترین ویژگی ها و ارزش هایی که فرهنگ مطلوب جهانی باید داشته باشد چیست؟

جواب23-حقیقت: فرهنگ هایی که به حقیقتی قائل نباشند، نمیت وانند معیار و میزانی برایسنجش عقاید و ارزش های مختلف داشته باشند و در نتیجه نمیت وانند از حقانیت ارزش هاو عقاید خود دفاع کنند.

24--منظور ازمعنویت به عنوان مهمترین ویژگی ها و ارزش هایی که فرهنگ مطلوب جهانی باید داشته باشد را بیان کنید؟

جواب24-معنویت: فرهنگ جهانی باید بتواند به پرسش های بنیادین درباره مرگ و زندگی انسان ها پاسخ دهد. فرهنگ هایی که توجه خود را به نیازهای مادی و دنیوی انسان محدود می کنند، از پاسخ به نیازهایی که سعادت معنوی و ابدی انسان ها را تأمین کند،غافل می مانند. چنین فرهنگ هایی در صورتی که بسط و گسترش پیدا کنند، انسانیت رابا بحران های روحی و روانی گرفتار  می سازند.

25-عدالت و قسط ،به عنوان مهمترین ویژگی ها و ارزش هایی که فرهنگ مطلوب جهانی باید داشته باشد را توضیح دهید؟

جواب25-عدالت و قسط: ارزشی است که مانع پایمال شدن حقوق انسان ها، دو قطبی شدن جهان و استضعاف و بهره کشی ظالمانة برخی از برخی دیگر می شود.

26--منظور ازحریت و آزادگی به عنوان مهمترین ویژگی ها و ارزش هایی که فرهنگ مطلوب جهانی باید داشته باشد چیست؟

جواب26-حرّیت و آزادی: ارزشی است که همواره در کنار و در دامان ارزش های دیگر، معنای خود را پیدا می کند؛ زیرا آزادی همواره، آزادی از یک امر برای رسیدن به امری دیگر است. به این معنی که تمامی عقاید، ارزش ها و آرمان ها در محدودة فرهنگی خود باقی می مانند؛ فرهنگ ها، قیاس ناپذیر و در عرض یکدیگرقرار می گیرند و امکان گفتگوی منطقی میان آنها برای رسیدن به عقاید و ارزش های جهان شمول وجود ندارد.این مفهوم هنگامی که در کنار ارزش هایی نظیر حقیقت، معنویت و عدالت قرار می گیرد معنای راستین خود را پیدا می کند.معنای راستین آزادی، آزادی از حق و قانون برای تجاوز به حقوق خود یا دیگران نیست،بلکه آزادی از قید و بندهایی است که مانع از رسیدن آدمی به حقیقت، معنویت و حقوق انسانی ا ش می شوند و زمینة ظلم بر انسان را فراهم می سازند.

 

27-مفهوم آزادی چه هنگام معنای راستین خود را پیدا خواهد کرد؟

جواب27- این مفهوم هنگامی که در کنار ارزش هایی نظیر حقیقت، معنویت و عدالت قرار می گیرد معنای راستین خود را پیدا می کند.معنای راستین آزادی، آزادی از حق و قانون برای تجاوز به حقوق خود یا دیگران نیست،بلکه آزادی از قید و بندهایی است که مانع از رسیدن آدمی به حقیقت، معنویت و حقوق انسانی ا ش می شوند و زمینة ظلم بر انسان را فراهم می سازند.

28- مسئولیت و تعهد به عنوان مهمترین ویژگی ها و ارزش هایی که فرهنگ مطلوب جهانی باید داشته باشد را توضیح دهید؟

جواب28-مسئولیت و تعهد: از جمله ارزش هایی هستند که یک فرهنگ را در برابر فرهنگ های رقیب مقاوم می سازند و زمینة گسترش فرهنگ را فراهم می کنند. رویکردهای تقدیرگرایانه و غیر مسئول با از بین بردن قدرت مقاومت یک فرهنگ، زمینة نفوذ و تسلط فرهنگ بیگانگان را فراهم می سازند.

 

29-فرهنگ مطلوب جهانی باید از چه سطوح عقلانیت برخوردار باشد؟

جواب29-فرهنگ جهانی باید از دو سطح عقلانیت برخوردار باشد: اول: عقلانیتی که از جهان بینی و ارزش های کلان آن دفاع نماید. فرهنگ هایی که ازاین نوع عقلانیت محروم باشند، نمی توانند از لایه های بنیادین و هویتی خود دفاع کنند،و به نسبیت فرهنگی دچار می شوند.دوم: عقلانیتی که براساس عقاید و ارزش های فرهنگی و با نظر به شرایط تاریخی مختلف، به نظام سازی، سازماندهی و مدیریت اجتماعی بپردازد.

 

30- چرافرهنگ جهانی باید دارای عقلانیتی باشد که  از جهان بینی و ارزش های کلان آن دفاع نماید؟

جواب30-زیرا فرهنگ هایی که ازاین نوع عقلانیت محروم باشند، نمی توانند از لایه های بنیادین و هویتی خود دفاع کنند،و به نسبیت فرهنگی دچار می شوند.

 

31- چگونه فرهنگ ها در رسیدن به ادعاهای جهانی خود ناکام خواهند ماند؟

جواب31-فرهنگی که بر مبنای ارزش ها و عقاید خود نتواند یک نظام جهانی را تعریف کند ونتواند مسیر حرکت به سوی آن نظام را برای عبور از شرایط متغیر و متحول اجتماعی ترسیم کند، در وصول به ادعاهای جهانی خود، ناکام خواهد ماند.

نمونه سوال درس اول

نمونه سوالات درس اول:

1-منظور ازجهان انسانی چیست ؟

جواب- جهان انسانی محصول زندگی انسان است .هر چه با اندیشه و عمل انسان پدید می آید مربوط به جهان انسانی است.جهان انسانی به دو بخش فردی واجتماعی تقسیم می شود.

2-جهان ذهنی چه جهانی است؟

جواب-جهان انسانی به دو بخش تقسیم می شود بخش فردی و اجتماعی ،بخش فردی جهان انسانی به زندگی شخصی و فردی انسان ها باز می گردد و ابعاد اخلاقی ،ذهنی و روانی انسان ها به این بخش مربوط می شود.

3-منظور از جهان فرهنگی را توضیح دهید؟

جواب-بخش اجتماعی زندگی اجتماعی را پدید می آورد .این بخش هویتی فرهنگی دارد به همین دلیل ،جهان اجتماعی را جهان فرهنگی می نامند .

4- منظور از فرهنگ چیست؟

جواب- فرهنگ ،شیوه زندگی اجتماعی انسان ها را شکل می دهد و حاصل آگاهی و عمل مشترک آدمیان است.

5-جهان انسانی به چند بخش تقسیم می شود؟

جواب-دو بخش جهان ذهنی (بخش فردی جهان انسانی است) و جهان فرهنگی(بخش اجتماعی جهان انسانی)

6- با مثالی جهان ذهنی و جهان اجتماعی را توضیح دهید؟

جواب-وقتی فردی در باره مساله ای خاص می اندیشد ،در محدوده جهان فردی و ذهنی خود زندگی می کند،ولی هنگامی که اندیشه خود را به صورت گفتار و نوشتار بیان می کند یا بر اساس اندیشه و تصمیم خود با دیگران رفتار می کند ،به جهان اجتماعی و فرهنگی قدم می گذارد.

7- در مورد سطوح و لایه های جهان فرهنگی و جهان ذهنی توضیح دهید؟

جواب-فرهنگ لایه ها و سطوحی دارد،عقاید و ارزش ها مربوط به لایه های عمیق و بنیادین فرهنگ اند و هنجارها و رفتارها در لایه های غیر بنیادین قرار دارند .

جهان ذهنی و فردی انسان ها نیز ،لایه ها و سطوح مختلفی دارد .هر فرد بر اساس عقایدو ارزش ها ی خود ،مسایل روزمره زندگی خود را تفسیر می کند و در باره آنها تصمیم می گیرد.

8- بررسی نمایید چگونه بین جهان فرهنگی و جهان ذهنی ارتباط وجود دارد؟

جواب-بین دو بخش فردی و اجتماعی یا ذهنی و فرهنگی جهان انسانی ،تناسب و هماهنگی وجود دارد . هر فرهنگی نوعی خاص از عقاید و خصوصیات ذهنی را در افراد پدید می آورد و به همان نوع اجازه بروز و ظهور می دهد ،و هر نوع اخلاقی نیز جویای فرهنگی متناسب با خود است.

9- از نظر متفکران اسلامی تقسیم بندی جهان را بیان کنید؟

جواب-جهان هستی به دو بخش و هر بخش هم به دو قسمت تقسیم می شود.به این صورت:

الف- جهان عینی(تکوینی)(1- طبیعی 2- فوق طبیعی)

 ب- جهان انسانی تقسیم می شود (1-ذهنی 2-فرهنگی)

10-در تعالیم قرآنی از عوالم عینی و تکوینی با چه عناوینی یاد می شود؟

جواب-دنیا و آخرت   -   شهادت و غیب   -    ملک و ملکوت و...

 

11-بررسی نمایید بین جهان فرهنگی و جهان عینی آیا ارتباط و تعامل وجود دارد؟

 

 

 

انتقاد

جهان فرهنگی

جهان ذهنی

جهان عینی

شماره نظر

این گروه تفاوتی بین علوم طبیعی و انسانی و اجتماعی قایل نیستند

فرهنگ جامعه نیز هویتی طبیعی و مادی دارد (علوم مربوط به آنها مانند علوم طبیعی است

ذهن هویتی طبیعی و مادی دارد

جهان عینی رامحدود به جهان طبیعت می دانند

و این جهان از جهان ذهنی و فرهنگی مهمتر می باشد

اول

کم اهمبت دانستن جهان فردی و ذهنی وجهان طبیعی را ماده خام در نظر گرفتن

جهان فرهنگ رامهمتراز دو جهان دیگر می دانند

جهان ذهنی و فردی تابع فرهنگ است

جهان عینی و طبیعی ماده خامی می باشد که در معرض برداشت ها و تصرفات مختاف فرهنگی و اجتماعی قرار می گیرد.

دوم

 

مهم است و در تعامل با جهان عینی است

 

مهم است و در تعامل با جهان فرهنگی است

سوم

جواب-در این باره سه نظریه وجود دارد

 

11-از منظر قرآن کریم جهان عینی را توضیح دهید؟

جواب- جهان عینی محدود به جهان طبیعت نیست و اداراک و آگاهی نیز محدود به حیات انسانی نمی باشد ،و عالم نیز برخوردی حکیمانه و هوشمندانه با جهان انسانی و فرهنگی دارد .

12- در نگاه قرآنی جهان عینی چه رابطه ای با جهان انسانی دارد؟

جواب- از نگاه قران جهان عینی بر اساس حکمت و مشیت خداوند سبحان ،رفتاری حکیمانه با انسان و جامعه انسانی دارد.

13- نظر قرآن کریم در باره جهان فردی را بیان کنید؟

جواب- قرآن کریم علاوه بر اینکه برای جامعه و فرهنگ ،جایگاه ویژه ای قائل است و از زندگی و مرگ امت ها سخن می گوید ،جهان فردی اشخاص را نیز نادیده نمی گیرد و بر مسولیت فرد در قبال فرهنگ و جامعه تاکید می کند.

14-دیدگاه قرآن کریم  در باره ارتباط جهان های عینی،ذهنی و فرهنگی  رابیان کنید؟

جواب- از منظر قرآن کریم هر گاه انسان ،اخلاقی الهی داشته باشد و جامعه نیز از فرهنگی توحیدی برخوردار باشد ،جهان عینی درهای برکات خود را به روی انسان ها می گشاید ، و هر گاه افراد و فرهنگ جامعه هویتی مشرکانه داشته باشند ،زمین و آسمان از تعامل سازنده با آنها باز می مانند و ظرفیت های الهی و آسمانی خود را از آنها پنهان می کنند.

نامه ای عاشقانه از دکتر علی شریعتی

 

با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند
با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
با تو، کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند
با تو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند
و ابر، حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند
و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد

با تو، دریا با من مهربانی می کند
با تو، سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می زند
با تو، نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می زند
با تو، من با بهار می رویم
با تو، من در عطر یاس ها پخش می شوم
با تو، من در شیره ی هر نبات میجوشم
با تو، من در هر شکوفه می شکفم
با تو، من در هر طلوع لبخند میزنم، در هر تندر فریاد شوق می کشم، در حلقوم مرغان عاشق می خوانم و در غلغل چشمه ها می خندم، در نای جویباران زمزمه می کنم
با تو، من در روح طبیعت پنهانم
با تو، من بودن را، زندگی را، شوق را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را می نوشم
با تو، من در خلوت این صحرا، در غربت این سرزمین، در سکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، غرقه ی فریاد و خروش و جمعیتم، درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من اند و گلها کودکان من اند و اندام هر صخره مردی از خویشان من است و نسیم قاصدان بشارت گوی من اند و بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه ها ی شسته، باران خورده، پاک، همه خوش ترین یادهای من، شیرین ترین یادگارهای من اند.
بی تو، من رنگهای این سرزمین را بیگانه میبینم
بی تو، رنگهای این سرزمین مرا می آزارند
بی تو، آهوان این صحرا گرگان هار من اند
بی تو، کوه ها دیوان سیاه و زشت خفته اند
بی تو، زمین قبرستان پلید و غبار آلودی است که مرا در خو به کینه می فشرد
ابر، کفن سپیدی است که بر گور خاکی من گسترده اند
و طناب گهواره ام را از دست مادرم ربوده اند و بر گردنم افکنده اند

بی تو، دریا گرگی است که آهوی معصوم مرا می بلعد
بی تو، پرندگان این سرزمین، سایه های وحشت اند و ابابیل بلایند
بی تو، سپیده ی هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه ای است
بی تو، نسیم هر لحظه رنج های خفته را در سرم بیدار میکند
بی تو، من با بهار می میرم
بی تو، من در عطر یاس ها می گریم
بی تو، من در شیره ی هر نبات رنج هنوز بودن را و جراحت روزهایی را که همچنان زنده خواهم ماند لمس می کنم
بی تو، من با هر برگ پائیزی می افتم
بی تو، من در چنگ طبیعت تنها می خشکم
بی تو، من زندگی را، شوق را، بودن را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را از یاد می برم
بی تو، من در خلوت این صحرا، در غربت این سرزمین، در سکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، نگهبان سکوتم، حاجب درگه نومیدی، راهب معبد خاموشی، سالک راه فراموشی ها، باغ پژمرده ی پامال زمستانم.
درختان هر کدام خاطره ی رنجی، شبح هر صخره، ابلیسی، دیوی، غولی، گنگ وپرکینه فروخفته، کمین کرده مرا بر سر راه، باران زمزمه ی گریه در دل من، بوی پونه، پیک و پیغامی نه برای دل من، بوی خاک، تکرار دعوتی برای خفتن من، شاخه های غبار گرفته، باد خزانی خورده، پوک، همه تلخ ترین یادهای من، تلخ ترین یادگارهای من اند.

 

 


 

 

اسطوره و ایین

انسان همواره در پی کشف رموزی است، تا به مدد آن بتواند بر جهان پیرامونش چیره شده اسرار آنرا درک نماید و برتری خود را در مقابل طبیعت و گیتی به اثبات رساند.

 به یقین می توان گفت اساطیر این تلاش بی وقفه آدمی را به سبب اثبات برتری خویش ارج می نهند، شوپنهاور معتقد است «کره زمین میوه ای بهتر از انسان تمام عیار ندارد». اسطوره تاریخچه زندگی  بشری است، نماینده تداوم حیات یک ملت و جلوه‌ای نمادین از موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی است. انسان در اسطوره خود را می جوید. از دید «ژیل پلازیG.plazy» انسان جانوری غریب است که مدام از خود می پرسد جهانی که در آن به سر می برد، چگونه جهانی است، او که همواره در پی یافتن چشمه جوشان رمزهاست، عاقبت آنرا در اساطیر که بازتابی از خود اوست می یابد. چنانکه « گاستون باشلار  G.Bachelard» می گوید «آدمی، صحنه بازی رمزهاست». و به زعم «میرچاد الیاده M.Eliade» اساطیر کشف سرمشق های نمونه وار همه آئین ها و فعالیتهای معنی دار آدمی است. انسان به مدد رمزگشایی اساطیر تکامل یافت و آنگاه تمدنهای بشری را بنا نهاد به راستی این جهان نامیرا و بدون مرگ اساطیر، تجلی خواست ها و آرزوهای بشر میرا و فانی نیست؟

ادامه مطلب ...