جامعه شناسی

این وبلاگ برای استفاده همکارن ودانش آموزان تنظیم شده است

جامعه شناسی

این وبلاگ برای استفاده همکارن ودانش آموزان تنظیم شده است

پست‌مدرنیسم علیه مدرنیسم


نگرش پست‌مدرن از دهۀ ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰م در میان منتقدان و هنرمندان امریکا پا به عرصه علوم گذاشت و سپس نظریه‌پردازان غربی آن را در کارهای خویش به کار بردند. پست‌‌مدرن در دنیای مدرن پدید آمد و جنبه‌ها و ابعاد نادیده‌گرفته‌شده را موضوع کار خویش قرار داد. در این نگرش تمایز میان فرهنگ برتر و فرهنگ توده‌ای، که از ویژگی‌های دوران مدرنیسم بود، نهی شده است.

پست‌مدرنیسم علیه مدرنیسم

نگرش پست‌مدرن از دهۀ ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰م در میان منتقدان و هنرمندان امریکا پا به عرصه علوم گذاشت و سپس نظریه‌پردازان غربی آن را در کارهای خویش به کار بردند. پست‌‌مدرن در دنیای مدرن پدید آمد و جنبه‌ها و ابعاد نادیده‌گرفته‌شده را موضوع کار خویش قرار داد. در این نگرش تمایز میان فرهنگ برتر و فرهنگ توده‌ای، که از ویژگی‌های دوران مدرنیسم بود، نهی شده است. بدین‌ترتیب رویکرد پست‌مدرن محصول از بین رفتن تمایز بین امر والا و امر پست، امر نخبه‌گرا و امر عامه‌پسند است. مرز یا تمایز میان این دو مثل هر تمایز دیگری، در فرهنگ پست‌مدرن از بین می‌رود. مضامینی چون نفی فراروایت‌ها، ضد بنیادگرایی و ماهیت‌گرایی، نفی متافیزیک، نفی فراواقعیت، نفی حقیقت واحد و پلورالیسم از آموزه‌های مهم پست‌مدرنیسم است. دربارۀ پست‌مدرنیسم نگاه‌های متفاوتی وجود دارد؛ بعضی از اندیشمندان‌ غربی‌ مانند نیچه‌، میشل‌ فوکو و لیوتار معتقدند پست‌‌مدرنیسم‌، به‌ معنای‌ گسست‌ از مدرنیته‌ است، بعضی‌ دیگر نیز مانند هابرماس مدعی‌اند: پست‌‌مدرنیسم‌ به‌ معنای‌ مدرنیتة‌ متأخر یا ادامة‌ منطقی‌ مدرنیسم‌ و تکمیل‌ پروژة‌ ناتمام‌ آن‌ است، بااین‌حال سه مبحث اصلی دربارۀ فرامدرنیسم وجود دارد که بیان آن می‌تواند بخشی از پیچیدگی آن را روشن سازد.

بااین‌حال قرائت‌های گوناگونی از پست‌مدرنیسم شده است؛ عده‌ای پست‌مدرنیسم را فرایندی تلقی می‌کنند که از رویدادی صرف عبور کرده و به سازوکاری فرهنگی تبدیل شده است، عده‌ای دیگر نیز آن را نظریه‌ای اجتماعی می‌دانند که پیر بوردیو مهم‌ترین چهرۀ مبلغ آن به شمار می‌آید. اسکات لش، نویسندۀ کتاب معروف «جامعه‌شناسی پست‌مدرنیسم» هم معتقد است پست‌مدرنیسم امروز امری قطعاً فرهنگی است که به سازوکار و الگو بدل شده است.[۲]

اگر بخواهیم دربارۀ رابطه پست‌مدرنیسم و علوم اجتماعی بحث کنیم بهترین شیوه نگاه السپت گراهام است. وی معتقد است درحال‌حاضر ارزیابی کلی یا نتیجه‌گیری کلی به معنای قضاوت، استنتاج یا تصمیم کارآمد دربارۀ پست‌مدرنیسم و علوم اجتماعی وجود ندارد. با توجه به این واقعیت که رابطۀ پست‌مدرنیسم و علوم اجتماعی هنوز در حال شکل‌گیری است و نیز موضع پست‌مدرنیسم هنوز تغییرپذیر و غیرقطعی است، هر کوششی برای رسیدن به این گونه نتیجه‌گیری‌های براساس قضاوت به ظاهر تهوری بیجاست؛ زیرا جریان غالب در بیشتر علوم اجتماعی هنوز جریان مدرنیستی است و کم‌وبیش در مقابل پیشروی پست‌مدرنیسم مقاومت خواهد کرد. مهم‌ترین هدف پست‌مدرنیسم این است که مرزهای کاملاً تثبیت‌شده در علوم اجتماعی را دوباره تعریف کند و بنابراین افق رشته‌های مدرنیستی را تغییر دهد و گروه‌های ذی‌نفوذ مستقر در نهادهای تحصیلات عالی را تضعیف کند.

در نظریه‌‌های اجتماعی، پست‌مدرنیسم را رد بی‌چون و چرای مدرنیسم می‌دانند. با این تعبیر، پست‌مدرنیسم به مرگ اومانیسم اشاره می‌کند. بر اساس همین مفهوم است که فوکو افزون بر کلیت تجزیه‌شدۀ اثر، از مرگ نویسنده نیز سخن می‌گوید.

پی‌نوشت‌ها


[۱]. دیوید مارش و جری استوکر، روش و نظریه در علوم سیاسی، ترجمۀ امیرمحمد حاجی یوسفی، تهران: نشر مطالعات پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۸، ص ۱۹۹

[۲]. اسکات لش، جامعه‌شناسی پست‌مدرنیسم، ترجمۀ حسن چاوشیان، تهران: نشر مرکز، چ ۲، ۱۳۸۶، ص ۵۸

http://zamane.info/wp-content/themes/zamaneh/images/mortabet.png

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد